انتقام شیرین

part ₉
فلیکس هنوزم ترسی تو وجودش نبود نگاهی به چشمای لینو انداخت و گفت"رقت انگیز تراز چیزی که فکر میکردم هستی" لینو آرامش خودش رو حفظ کرد و دستشو گذاشت رو دکمه ی روی صندلی و گفت"میبینیم" و بعد فشارش داد
سردرد عجیبی تموم تن فلیکسو مورمور کرد احساس کرد تموم اجزای بدنش که غیر ارادی هم بودن از کار افتادن نمی تونست تکون بده حتی سرشو به صندلی تکیه داده بود شقیقه هاش زد بیرون داشت تموم تلاششو میکرد اون راجب این شوک میدونست اگه مقاومت نمیکرد فلج میشد رگ های گردنش بیرون زد کمی بعد تونست دستاشو حس کنه از دستاش کمک گرفت و مشتشون کرد و محکم سعی داشت جریان خون رو دوباره به کار بندازه بعد چند لحظه فشار عصبی که داشت فلیکسو دیونه میکرد تموم شد بله لینو خاموشش کرد فلیکس نگاهی پر از عصبانیت به لینو انداخت لینو کمی دست زد و بعد آروم گرفت و گفت"تلاش خوبی بود ولی بنظرت بیشتر از چند دیقه هم میتونی تحمل کنی؟ هنوزم میخای حرف نزنی؟"فلیکس با تموم توانش صداشو برد بالا و گفت"برو به جهنم عوضی" لینو بلند شد لباسشو در آورد و...
ادامه دارد...
#استری_کیدز #استی #هیونجین #فلیکس #بنگ_چان #لینو #آی_ان #هان_جیسونگ #سونگمین #چانگبین #فن_فیک #هیونلیکس